اینجا این مطلب رو میخوام بنویسم که به H.H یا همونی که چشماش پر خواب میشن وقتی که شماره من رو میبینه،،همون که دیروز در اومد گفت یک بار عاشق شدم برا7 پشتم کافیه
بعد که بهش میگم عاشق کی میگه مگه غیر تو عاشق کی شدم
بعد جالبه ،کسی رو که به قول خودش عاشقشه ۶ ماه ندیدش و آخرین بارم که همدیگرو دیدن آخرین روز سال قبل بود که همون موقع هم بعد از تقریباً سه چهار ماه همدیگرو دیدن
بعد همین کسی رو که ادعا میکنه عاشقشه و و چندین ماه هم همدیگرو ندیده بودن،طبق گفته خودش دلش هم تنگ شده بود ولی رفتن به مال آقا با دوست و رفیقاشو ترجیح داد به اومدن پیش کسی که ادعا میکنه عاشقشه حالا اینا رو گفتم که کسی که باید بدون منظورم با کیه خودش متوجه بشه
صبح که از خواب بیدار شدم دو سه تا پیام داده بود و نوشته بود که میخوای مشکل حل بشه یا میخوای بحث کنی با توجه به ساعت ارسال پیامش که ساعت ۱ بعد از ظهر بود برام تقریباً مسجل بود که طبق معمول داره یه کارایی میکنه که نهایتاً بعد از یک روز یا دو روز ناراحتی من رو به جایی برسونه به یه اوجی برسونه که همین یه دونه خطی که مونده و مسدود نکرده بهانهای داشته باشه که همین یه دونه خط رو که فقط پیام متنی میشه ارسال کرد رو مسدود کنه و دلیلشم اینه که فکر میکنه اگر مسدود نباشه من هی تند تند بهش پیام میدم متوجه میشم که یا رفته مشهد یا رفته کربلا یا رفته جاهایی که میره همیشه بعد فکر میکنه ن اگر همچین چیزی رو بفهمم میرم تو اینستاگرامش کامنت میذارم وگرنه به خاطر اینکه نخواد من مثلاً ناراحت نشم نیست ر صورتی که نمیدونم چرا همچین کاری انجام میده چرا همچین فکرهایی میکنه من اگر قراره با کسی باشم باید اینقدر ازش خبر داشته باشم ه هیچگونه دغدغهای سراغم نیاد ولی کسی که سالی یک بار اید ببینمش چرا باید به مسافرتهاش واکنش نشون بدم... و نمیدونم چرا نمیخواد ۳۰ ثانیه وقت بزاره در واقع بهتره اینجوری بگم که همون موقعی که هی بهش میگفتم از یک جا من رو از مسدودی در بیار میخوام در مورد یه چیزی صحبت کنم که یک دقیقه هم طول نمیکشه و در جواب این حرف یگفت
هر غلطی میخوای بکنی بکن همینطوری مسدود نگهت میدارم منم گفتم چون حرف مهمی دارم اگر از همه جا همینجوری بخوای مسدود منو نگه داری مجبور میشم علی رغم میل باطنیم بر خلاف میلم بیام توی اینستاگرام پیام بدم که مجبور بشی جوابم رو بدی لی نمیخواد این رو درک بکنه با وجود اینکه من از ۱۰ روز قبل بهش اولتیماتوم دادم و بهش گفتم که نها جایی که نمیتونیم مسدود کنی همین پیام دادن توی اینستاگرامه پس جوابم رو یک لحظه بده که کار به اونجا کشیده نشه
تمام این حرفهایی که دارم میزنم رو قطعاً میدونم نمیخونه یعنی وش نمیده پیام که بهش میدم نمیخونه زنگ که بهش میزنم گوشی رو دور میگیره با مشتریان صحبت میکنه که صدای منو نشنوه بعدم که من به خاطر بیاحترامی کردنش واکنش نشون میدم ریز صداش رو میبره بالا و هرچی از دهنش در میاد بارم میکنه و مسدود میکنه دیگه ناچار شدم توی سایت حرفی رو که باید بزنم بزنم و دلیل اینکه ینجا دارم این حرفا رو میزنم اینه که قبل از اینکه اچ اچH.H بیدار بشه که البته بیدار شدنشو خوابیدنش رو شاید دیگران متوجه بشن ولی منی که از همه جا مسدود هستم و هیچگونه اولویتی در زندگیش ندارم که بگم از خواب که بیدار بشه گوشیشو چک میکنه و تا ببینه من بهش پیام دادم سریع جواب پیامم رو بده و من متوجه بشم که بیدار شده ولی خب از اونجایی که هیچ گونه اولویتی من برای ایشون ندارم وقتی بیدار بشه تمام تماسهایی که از موقعی که خوابیده تا وقتی که بیدار شد رو یکی یکی جواب میده هایی که اومده براش رو جواب میده کامنتهایی رو که اومده رو جواب میده لایک میکنه قلب میذاره دایرکتها رو جواب باید بده و عذرخواهی کنه بابت اینکه مثلاً دو سه ساعت که خواب بود دیر جوابشون رو داره میده و تا بخواد همه این کارا رو انجام بده دیگه فرصتی نمیمونه که بخواد به من پیامی بده که من متوجه بیدار بودن یا خواب بودنش بشم لی من این رو دارم اینجا عنوان میکنم که بهش بفهمونم همه رفتارت رو کاملاً از قبل حفظم و هر کسی اختیار زندگی خودش رو داره و مختار از این رفتاری که داره میکنه بدترش رو هم انجام بده و منم مثل یه سگی که هر از گاهی یه واقواقی میکنه و میره ش میدونه میگه ای هر از گاهی میاد یپارسی میکنه و گورشو گم میکنه و خودشم میدونه که من میدونم اندازه سگ در خونه یکی از همین اطرافیانش هم من رو بول نداره به اندازه یه توله سگی که تو یکی از محلههایی که همین دوست رفیقایی که داره رو نه ارزش برام قائله و نه قبول داره و میدونه که من میدونم و باز هم میدونه که میدونم که اون میدونه
ولی اینکه قسم بخوره و بگه واقعاً قصدم اذیت کردن تو نیست و قسم مسخره کردن تو نیست این یکمی جای بحث داره
همه این حرفا رو که نوشتم شاید از نظر تو همین کسی که اچ اچ قراره مثلاً بخونه که امکان نداره بخونه رفهای عادی و تکراری هستند در صورتی که اگر یکمی فکر بکنه متوجه میشه که وجود اینکه خودش میدونه این حرفها تکراری هستند ولی تا حالا چیزی بر خلاف این چیزهایی که من دارم میگم ازش نشنیدم با وجود اینکه مرتباً تکرار میکنم هیچگونه مطلبی واکنشی ری اکشنی حرفی حدیثی چیزی که بر خلاف این ادعاهای من باشه از این شخص من نشنیدم حالا قبل از اینکه بیدار بشه و یا چشمش به پیامها بخوره حالا امروز فردا یه ماه دیگه دو ماه دیگه تا ببینیم کی گذرش بخوره و بخواد یه توهینی بکنه یه فحاشی بکنه ن قطعاً پیامهایی که بهش دادم رو نمیخونه و پیامهایی هم که من بهش دادم چیز خاصی توشون نیست فقط میخوام ببینم یخونشون یا نه
و خیلی سوال عجیب خیلی واقعاً آدم هنگ میشه چطور میشه یکی بیاد کلی حرف بزنه پیام بده هایی هم که عنوان میکنه یه سری برداشتهایی باشن از رفتار یک شخص و اون شخص وقتی که این حرفها رو میشنوه نمیاد حتی یک کلمه بگه اینطور نیست و این دو سالی که من همیشه بهش میگم واقعاً خوندی پیامها رو
فقط میگه آره خوندم
خوب اگه خوندی یعنی نمیتونستی بگی نه علی اینطوری که تو داری میگی نیست نمیتونستی بگی علی اشتباه داری فکر میکنی نمیتونستی بگی علی کدوم حرکت من باعث شد تو همچین فکری بیاد سراغت بهم بگو تا اصلاحش بکنم وقتی که بهش میگم واقعاً حرفهای من این همه نوشتم جوابی نداشتن فقط در میاد میگه یعنی چی باید میگفتم
الانم دارم این حرفا رو میزنم که بهش ثابت بکنم پیامهایی رو من بهش میدم رو نمیخونه وگرنه میتونه یکی یکی ریپلی بکنه هر چیزی رو که من گفتم اگه قبول داره بگه آره درست داری میگی همین چیزی که میگی هست اگرم
قبول نداره خیلی راحت میتونه بگه نه علی اینطوری که تو میگی نیست من واقعاً قصدم این نیست که به تو اهانت کنم و تو رو ناراحت کنم
حالا با وجود پیامهای دیروز و با وجود پیامهای امروز صبح که چیز خاصی توشون نیست فقط ه واکنشی انتظار دارم نشون بده که متوجه بشم پیامها رو خونده برام واقعاً عجیبه چرا نباید بخونه چرا اگر میخونه با دقت نمیخونه اگر با دقت میخونه چرا واکنش نشون نمیده اگه مثلاً ن تو حرفام چندین مرتبه هی تکرار میکنم و میگم نکنه باز اومدی تو صفحه من چشات پر خواب شدن و همین چشا پر خواب شدن رو وقتی که هی تکرار میکنم واقعاً ذهنش ه اونجا نمیرسه که پیش خودش بگه حالا که این حرف من حساسیت به وجود آورده حتی اگر واقعا چشمام پر خواب شدن پیش علی حداقل تا یه مدتی از این کلمه استفاده نکنم که علی فکر کنه عمداً این رو میگم که اون برداشتش این باشه که مثلاً طرف نمیخواد با من مراودهای داشته باشه دو سال من دارم هی میخوام بگم چرا پیامها رو نمیخونه واقعاً چطور نخونده همیشه میگه تکرارین چرا یک بار روشون واکنش نشون نمیده که دیگه تکرار نشن
من فقط از هدی رو میخوام دلیل اینکه پیامهایی که بهش میدم رو چرا نمیخونه و اگر به قول خودش میخونه چرا واکنشی نشون نمیده چرا زنگ نمیزنه توضیح بده چرا پیام نمیده توضیح بده اصلاً من دارم عمداً الکی یه سری چیزها رو میگم که ببینم نظر اون چیه ولی وقتی که هیچ چیزی رو نمیگه فکر میکنه من حضرت عیسی مسیح هستم و علم غیب دارم ب باید به این فکر بکنه که علم غیب رو برای بقیه چیزها هم میتونم داشته باشم من یکی اینکه حالا اگر این پیامها رو بخونی که بازم میدونم نمیخونی یکی اینکه دمها و روابط مشکوک اطرافش رو برام توضیح بده و یه جوری باشه که اگر یه پسری با یکی از دوستاش دوسته با قایم کردنشو پنهان کاریش ولی از طرفی دیگه با یه سری چیزایی که من فهمیدم و میدونم اون شخص رو به خودش ربط نده و اگر قصدش واقعاً اینه که چیزی درست بشه نباید در بیاد بگه هر طور عشقت فکر کن خب من اگه بخوام هر طور عشقمه فکر کنم باید بگم یه نفر گل فروشی داره یه گلی رو یکی از دوستای این خانم ازش خریده چرا باید چند سال یه گلی که بابتش پول رفته توی هایلایتهاش باشه و ازش حمایت بشه ولی منی که مثلاً عشقش بودم به قول خودش چه دلیلی داشت که مثلاً یکی از گلهایی رو که من یک بار مثلاً براش گرفتم یا حالا یه چیزی که بین خودم و خودش بوده رو نه توی هایلایتها بزاره نه توی استوری نه توی پستاش خوب یه ذره آدم اگر فکر بکنه یه دو دو تا چهار تا بکنه یلی راحت پی میبره که یک شخص گل فروش که ۱۰۰ ۱۰۰ درصد از حرفهایی که من در مورد هایلایتی که زدم و منجر به پاک کردن اون هایلایت شد بعد از مدتها اون شخص گل فروش خبر داره اون ندا آیت و مهناز و همه و همه از اون حرفایی که من زدم خبر دارند چون اون شخص بلافاصله اومد توی بیو پیجش نوشت متاهل و از این طرف ندا مسدودش کرد احتمالاً با یه پیج دیگهای با هم در ارتباطن مثل خودت که با اون پیجت که پشت زمینه سفید داره یک متن مشکی روش نوشته ۷۰۸۰ تا فالوور نزدیک ۲۰۰ و خوردهای فالوینگ و گل فروش هم توی فالوورهای اون پیجت هست الان که این چیزها هستند و من انتظار ندارم تو کوتاه بیای و قبول بکنی چون از بیرون سالن اومدی بیای بری تو سالن ماسکت رو هم زدی قسم و قرآن و آیه و پیر و پیغمبر که میگفتی من تو سالنم میگفتم بابا من دو ساعته دم در ایستادم میگفتی ما هم داخل داریم شینیون میکنیم ر صورتی که همون موقع تو رستوران گردون داشتی با آقای سجاد خان غذا میل میکردی
ببین من چون تو رو دوست داشتم بعضی از چیزا دردم میاد وقتی که تو سر سفره نشستی نوز اولین لقمه رو نخورده بودیم مهدیس بود خونم شوهرت زنگ زد میخواست بگه الیاس میخواد ماشینو ببره و نمیدونم این حرفا طوری برات مهم بود که شوهرت یه وقت نفهمه و کلاً طوری شدی که ا اینکه اوایل رابطهمون بود و بار سوم بود که اومده بودی خونه اینقدر اهمیت داشت برات که کاری کردی که نفهمیدم کی لباس پوشیدم کی سفره رو جمع کردیم کی رسوندمت کی برگشتم ولی روزی که ا سجاد رفته بودی رستوران اینقدر برات بیاهمیت بود که من الان چه حالی دارم نشستی تا آخرین برنج توی ظرفتو خوردی بعدش رفتید دسر رو هم خوردید و از همه اینها بدتر رفتی خونه عموت پیش دختر عموهات و اینجا واقعاً ک*** بد رقم میسوزه و پیش خودت گفتی علی وقتی صدای چند تا دختر رو بشنوه سریع قطع میکنه چون آبروی من براش مهمه سریع قطع میکنه همین روش رو میخواستی سوء استفاده کنی و اتفاقاً از دید بالاتر و طلبکارانه به من بفهمونی که خونه عموت بودی و من قضاوتت کردم غافل از اینکه یادت رفته بود که من از موقعی که از در سالن زدی بیرون چند دقیقه بعد من رسیدم در سالن پس طبیعتاً انتظار ندارم الان قبول کنی که عد از حرفهایی که من زدم پیجهای اصلی خودتون رو تو ندا گلسرا آید مهناز هم ه گلسرا رو مسدود کردین و کامنت نذاشتین و نمیذاشتین و رفتین با پیج دوم و سومتون با گلسرا ارتباط گرفتید
من میدونم گلسرا دوست پسر تو نیست
ولی همین که ازش طرفداری میکنی و حاضری منو زجر بدی ولی چیزی از رمز و رازتون درز نشه این یعنی شاید شاید که نه ببخشید مطمئناً رابطت حداقل رابطه تو با گلسرا رابطهای نیست که لمس کردن توش باشه بوس کردن توش باشه ولی وقتی که اینقدر طرفداری از یه شخص آدم میبینه چرا من نباید فکر کنم هر از گاهی مکنه حالا دوست دخترش هر کدومی که از دوستات که هست اون رو داره سوار میکنه که احتمال ۸۰ درصد ندا باشه تو باهاشون نری من از این موضوع بدم میاد چون یواش یواش روحا تو رو هم باز میشن بده بستون مالی صورت میگیره برا همدیگه کارهایی میکنند و من دوست ندارم و وقتی که تو هیچ نمیگی
ولش کن به اصل درازا کشید
تو نمیخونی من مطمئنم ولی هی میرم اون بالا که اسم خودم پس رو برمیدارم و هر پیامی که بهت میدم و اون قبلیا که بهت دادم و همه و همه رو همینجا کپی میکنم شاید یه ۱۰ سال دیگه یه روزی روزگاری حوصلت سر رفت و این پیج صفحه رو باز کردی این سایت رو باز کردی و شروع کردی به خوندنشون پیش خودت بگی ای داد بیداد ای دل غافل من یک بار اینا رو میخوندم علی من اشتباه کردم تو رو خر فرض کردم من اشتباه کردم جریان گلسرا رو واقعیتشو بهت نگفتم که تو اینقدر دلت زده نشه
به خدا قسم به جان همونی که همیشه قسم میخورم نمیخوام اینجا بیارم اسمشو هزاران هزار بار شده دلمو زدم به دریا گوشی رو برداشتم که بهت زنگ بزنم
بهت بگم دلم برات تنگ شده کجایی بیام ببینمت یا بگم کی وقت داری بیای خونه
و اینقدر دلم تنگ میشه برات که نمیدونم باید چه بکنم ولی یه لحظه یاد زی میافتم که گفتم هدی تمام کارهایی که کردی که هیچ کدومشون رو تا حالا گوش ندادی که ببینی من چه چیزایی دارم بهت میگم همه رو فراموشی میسپارم بیا و مال آقا رو نرو و بیا خونه پیش هم باشیم نامردم اگر یک بحثی دیگه در مورد اینها بکنم ولی به جای اینکه گی باشه میام تا تو هستی ملاقاتشو به درد چی میخوره ولی زدی و مسدودم کردی ملاقاتم رفتی و اومدی و یک هفته بعدش زنگ زدی به من انگار نه انگار که آخرین بار همونی بودی که یه مال آقا رفتن رو به من ترجیح دادی منی رو که ۶ ماه ندیده بودی منی را که تولد من رو یادت رفت ولی ۲۸ تیرماه رو یادت بود تبریک بگی به اونهایی که باید بگی
دیدگاهها (۱)
عطاملک | قرارگاه سایبری
۲۲ مرداد ۰۳ ، ۱۰:۱۵
سلام
ایام به کام
دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده یادداشت ها و ارتباط سریع با مخاطبین وبلاگ از شبکه اجتماعی ویترین استفاده نمایید
+ اکنون نام کاربریتان ازاد است
دانلود از کافه بازار
https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app
+ ویترین منافاتی با وبلاگ ندارد و شما میتوانید هر دو حساب را داشته باشید.
با سپاس